میم مثل مادر



فردوسی پاکزاد‌ برای زن و مادر جایگاهی فراتر از پرورش فرزند و عشق به همسر قائل است و آن
احترام به خرد مادر است. این نوع نگاه به زن را در کمتر متون ادبی و تاریخی می‌توان یافت.

 

در شاهنامه، ن، مردان را راهنمایی می‌کنند، برخی بر مسند ت تکیه می‌زنند و برخی در میدان
کارزار می‌جنگند. زن دارای هویتی مستقل است و هویت اجتماعی زن و مادر کاملا پذیرفته شده است
مادران در شاهنامه مادرانی خردمند و دنیا دیده‌اند. فرانک همسر آبتین، فرزندش فریدون فرخزاد را از بیم
گزند ضحاک به مزرعه داری می‌سپارد و از او عهد می‌گیرد تا او را چون فرزند خویش بپرورد و
هنگامی که فریدون می‌خواهد عجولانه علیه ضحاک شمشیر بکشد، مادر او را پند می‌دهد :
«جهان را به چشم جوانی مبین» او پند مادر را می‌شنود و تا هنگام مناسب شکیبایی می‌کند.


تهمینه مادر سهراب، او را از لشکرکشی به ایران برحذر می‌دارد اما سهراب پند مادر خردمند خود را
نمی‌شنود و همین خیره ‌سری و غرور، زمینه‌های مرگش را فراهم می‌کند.


در داستان هزار و یک‌شب نیز زنی به نام شهرزاد به قهرمان اصلی داستان تبدیل شده و با قصه‌های هر
شبش جان ن بسیاری چون خود را از مرگ رهایی می‌بخشد اما پس از دوره باستان، هویت اجتماعی
ن و مادران در ایران کم کم رنگ می‌بازد و نقش و هویت آنها در نهاد خانواده و پرورش فرزند و عشق
به همسر تعریف می‌شود.

 

 مولوی در مثنوی معنوی، مقام زن را ستوده و او را مایه نشاط، امید، سرزندگی، پویایی و عشق می‌داند
.او در یک داستان به این حقیقت پرداخته که هر مرد به امید و عشق زنش به کار و پویایی می‌پردازد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

ابن سینا مرد هزارساله دانلود آهنگ گالری تصاویر ویژگی‌های انسان کامل کانون قرآن وعترت دانشگاه آزاد اسلامي فسا خلاصه کتاب مدیریت تبلیغات دکتر محمود محمدیان تجهیزات سرمایش دیتاسنتر، کولینگ مرکز داده و خنک کننده اتاق سرور آوای طبیعت